ریاضیات
آموزش ریاضیات دبیرستان
درباره وبلاگ


جلوی من قدم بر ندار، شايد نتونم دنبالت بيام. پشت سرم راه نرو، شايد نتونم رهرو خوبی باشم. کنارم راه بيا و دوستم باش
نويسندگان
یک شنبه 29 آبان 1390برچسب:, :: 16:59 ::  نويسنده : عادل نقدی

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, :: 23:32 ::  نويسنده : عادل نقدی

من باور دارم …
که زمان زیادى طول مى‌کشد تا من همان آدمی بشوم که مى‌خواهم.

من باور دارم …
که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام دهد را در زمانى که باید انجام گیرد، انجام مى‌دهد، صرفنظر از پیامدهاى آن.

من باور دارم …
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشته‌ایم و آنچه از آن‌ها آموخته‌ایم بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.

من باور دارم …
که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرفنظر از اینکه چه احساسى داشته باشیم.

من باور دارم …
که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً متفاوت را ببینند.

من باور دارم …
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم …
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آن‌ها همدیگر را دوست ندارند نیست.
و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آن‌ها همدیگر را دوست دارند نمى‌باشد.

من باور دارم …
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.

من باور دارم …
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم …
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل خود درخواهد آورد.

من باور دارم …
که ما مى‌توانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب ما را به درد آورد.

من باور دارم …
که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى باشد که آن‌ها را مى‌بینم.

من باور دارم …
که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى به ما ضربه بزنند، به کمک ما مى‌آیند و ما را نجات مى‌دهند.

من باور دارم …
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترین فاصله‌ها. عشق واقعى نیز همین طور است.

من باور دارم …
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا این به من این حق را نمى‌دهد که ظالم و بیرحم باشم.

من باور دارم …
که صرفنظر از اینکه چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.

من باور دارم …
که زمینه‌ها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار بوده‌اند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.

من باور دارم …
که نباید خیلى براى کشف یک راز کند وکاو کنم، زیرا ممکن است براى همیشه زندگى مرا تغییر دهد.

من باور دارم …
که گواهى‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایى که بر روى دیوار نصب شده‌اند براى ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.

من باور دارم …
شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را دارد نیست، بلکه کسى است که از چیزهایى که دارد بهترین استفاده را مى‌کند.

 

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
یک شنبه 22 آبان 1390برچسب:, :: 23:29 ::  نويسنده : عادل نقدی

شعري زيبا از زنده ياد حسين پناهي

 



 

مگسي را كشتم


نه به این جرم که حیوان پلیدی است، بد است

و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است

طفل معصوم به دور سر من میچرخید،

به خیالش قندم

یا که چون اغذیه ی مشهورش تا به این حد گندم!!!

ای دو صد نور به قبرش بارد؛

مگس خوبی بود...

من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد،

مگسی را کشتم ...!

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید

1 - طرح مطالب درسي به صورت پرسش هاي جالب: مطلب يا موضوعي را كه مي خواهيم كودك و نوجوان يادبگيرد ، به صورت پرسش يا پرسش هايي روشن و جالب كه آنها را به فعاليت ذهني و پويندگي ترغيب نمايد ، مطرح كنيم. بايد تلاش نمود تا در دانش آموزان احساس نياز به وجود آيد .
2 - دانش آموزان در اثر شكست در درسي نسبت به آن نگرش منفي پيدا مي كنند بايد به آنها كمك كرد تا با كسب موفقيت در درس جديد ، به تصويري مثبت از توانايي خود دست يابند زيرا يادگيري همراه با موفقيت به ايجاد انگيزه منجر مي شود.  
3 - تجربه و تماس مستقيم با مطالب درسي: سعي نماييد تا دانش آموزان آنچه را كه مي خواهند يادبگيرند با آن تماس پيدا نموده و تجربه مستقيم و عملي داشته باشند.

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید

ادامه مطلب ...

 

1-     بخداوند ايمان دارند و معتقدند كه ايمان مبناي همه اعجازهاست و پادزهر شكست و در همه حال شاكر خداوند هستند .
2-     داراي اهداف مشخص هستند .
3-     هميشه در پي فرصت هاي مناسب هستند .
4-     داراي روحيه مداومت و پشتكار هستند .
5-     در اثر بروز مشكلات متوقف نميشوند .
6-     با متخصص مشورت مينمايند .
7-     تسليم مشكلات نميشوند و سخت كوش هستند .
8-     در مقابل جواب نه ، تسليم نمي شوند .
9-     از غير ممكن حرف نمي زنند .
10- مي دانند كه چه مي خواهند.
تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید

ادامه مطلب ...
چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:, :: 21:0 ::  نويسنده : عادل نقدی

یادی از خاطرات دوران دبستان



خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درس‌های سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود

درس پند آموز روباه وکلاغ
روبه مکارو دزد دشت وباغ

روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی با هوش بود
فیل نادانی برایش موش بود

با وجود سوز وسرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن میدرید

تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پرازتصمیم کبری میشدیم

پاک کن هایی زپاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود

مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی   با پا روی برگ
همکلاسی‌های من یادم کنید
بازهم در کوچه فریادم کنید

همکلاسی‌های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار
بچه‌های دکه خوراک سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم

یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ‌ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر

ای دبستانی‌ترین احساس من
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:, :: 1:21 ::  نويسنده : عادل نقدی

مستطیلی با محیط ثابت 40 سانتی متر مفروض است. ابعاد مستطیل را طوری مشخص کنید که مساحت آن ماکزیمم باشد.( با اجرای راه حل زیر بیشتر با این نرم افزار آشنا می شوید )

s2.picofile.com/file/7178291505/geogebra_adelnaghdi_.pdf.html

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : عادل نقدی

دو شعر از حميد مصدق و فروغ فرخ زاد

 


 

 حميد مصدق

تو به من خنديدي

و نمي دانستي

من به چه دلهره از باغچه ي همسايه

سيب را دزديدم

باغبان از پي من تند دويد

سيب را دست تو ديد

غضب آلود به من كرد نگاه

سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك

و تو رفتي و هنوز

سالهاست كه در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تكرار كنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان

غرق در اين پندارم

كه چرا باغچه كوچك ما

سيب نداشت

 

 
پاسخ فروغ فرخ زاد

من به تو خنديدم

چون كه مي دانستم

تو به چه دلهره از باغچه ي همسايه

سيب را دزديدي

پدرم از پي تو تند دويد

و نمي دانستي

باغبان باغچه ي همسايه

پدر پير من است

من به تو خنديدم

تا كه با خنده به تو

پاسخ عشق تو را

خالصانه بدهم

بغض چشمان تو ليك

لرزه انداخت به دستان من و

سيب دندان زده

از دست من افتاد به خاك

دل من گفت: برو

چون نمي خواست به خاطر بسپارد

گريه ي تلخ تو را

و من رفتم

و هنوز سالهاست

كه در ذهن من آرام آرام

حيرت و بغض تو تكرار كنان

مي دهد آزارم

و من انديشه كنان

غرق در اين پندارم

كه چه مي شد

اگر باغچه خانه ما

سيب نداشت

 

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
یک شنبه 15 آبان 1390برچسب:, :: 23:15 ::  نويسنده : عادل نقدی


سخنان جالب و آموزنده از گابريل گارسيا ماكز

" نويسنده معروف كلمبيايي و برنده جايزه نوبل در ادبيات "

در 15 سالگي آموختم كه مادران از همه بهتر مي دانند ، و گاهي اوقات پدران هم.

در 20 سالگي ياد گرفتم كه كار خلاف فايده اي ندارد ، حتي اگر با مهارت انجام شود.

در 25 سالگي دانستم كه يك نوزاد ، مادر را از داشتن يك روز هشت ساعته و پدر را از داشتن يك شب هشت ساعته ، محروم مي كند.

در 30 سالگي پي بردم كه قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.

در 35 سالگي متوجه شدم كه آينده چيزي نيست كه انسان به ارث ببرد ؛ بلكه چيزي است كه خود آن را مي سازد.

در 40 سالگي آموختم كه رمز خوشبخت زيستن ، در آن نيست كه كاري را كه دوست داريم انجام دهيم ؛ بلكه در اين است كه كاري را كه انجام مي دهيم دوست داشته باشيم.

در 45 سالگي ياد گرفتم كه 10 درصد از زندگي چيزهايي است كه براي انسان اتفاق مي افتد و 90 درصد آن است كه چگونه نسبت به آن واكنش نشان مي دهند.

در 50 سالگي پي بردم كه كتاب بهترين دوست انسان و پيروي كوركورانه بدترين دشمن وي است.

در 55 سالگي پي بردم كه تصميمات كوچك را بايد با مغز گرفت و تصميمات بزرگ را با قلب.

در 60 سالگي متوجه شدم كه بدون عشق مي توان ايثار كرد اما بدون ايثار هرگز نمي توان عشق ورزيد.

در 65 سالگي آموختم كه انسان براي لذت بردن از عمري دراز ، بايد بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را كه ميل دارد نيز بخورد.

در 70 سالگي ياد گرفتم كه زندگي مساله در اختيار داشتن كارتهاي خوب نيست ؛ بلكه خوب بازي كردن با كارتهاي بد است.

در 75 سالگي دانستم كه انسان تا وقتي فكر مي كند نارس است ، به رشد و كمال خود ادامه مي دهد و به محض آنكه گمان كرد رسيده شده است ، دچار آفت مي شود.

در 80 سالگي پي بردم كه دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترين لذت دنيا است.

در 85 سالگي دريافتم كه همانا زندگي زيباست

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید

 

 
هنر یا تمرین تمرکز،
مهم نیست که زیست شناسی می خوانید و یا منچ بازی می کنید،
فقط باید روی کاری که انجام می دهید متمرکز شده و از حواس پرتی جلوگیری کنید.
همه ما در مواقعی توانایی متمرکز شدن کامل را داریم، به مواقعی فکر کنید که مثلا در هنگام بازی که از آن لذت می بردیدباخته اید و یا غرق یک فیلم، مسابقه یا موسیقی بوده اید. در آن هنگام به موضوع تمرکز کامل داشته اید و یا به اصطلاح غرق آن موضوع شده بودید.
تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید

ادامه مطلب ...

بارها شنيده ايم كه دانش آموز يا دانشجويي مي گويد :

(( ديگرحال و حوصله خواندن اين كتاب را ندارم ))يا ((آنقدرازاين كتاب خسته شده ام كه قابل گفتن نيست))ويا ((هرچقدرميخوانم مثل اينكه كمتر ياد مي گيريم))ويا ((ده بار خواندم و تكرار كردم ولي بازهم ياد نگرفتم))به راستي مشكل چيست ؟ آيا براي يادگيري درس واقعا" بايد 10 بار كتاب را خواند ؟ آيا بايد دروس خود را پشت سرهم مروركرد؟وآيا بايددهها بار درس راتكراركردتا يادگرفت ؟ مطمئنا" اگر چنين باشد ، مطالعه كاري سخت و طاقت فرسا است . اما واقعيت چيزي ديگر است . واقعيت آن است كه اين گروه از فراگيران ، روش صحيح مطالعه را نمي دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چيزي راجع به چگونه درس خواندن نمي آموزند . يادگيري و مطالعه ، رابطه اي تنگاتنگ و مستقيم با يكديگر دارند، تا جايي كه مي توان اين دو را لازم و ملزوم يكديگر دانست. براي اينكه ميزان يادگيري افزايش يابد بايد قبل از هرچيز مطالعه اي فعال و پويا داشت .

شيوه صحيح مطالعه ،چهار مزيت عمده زير را به دنبال دارد:

1- زمان مطالعه را كاهش ميدهد.

2- ميزان يادگيري را افزايش ميدهد .

3-مدت نگهداري مطالب در حافظه را طولاني تر مي كند.

4- بخاطر سپاري اطلاعات را آسانتر مي سازد.

براي داشتن مطالعه اي فعال وپويانوشتن نكات مهم درحين خواندن ضروري است تابراي مرورمطالب،دوباره كتاب رانخوانده ودر زماني كوتاه ازروي يادداشتهاي خودمطالب رامرور كرد .

يادداشت برداري ، بخشي مهم و حساس از مطالعه است كه بايد به آن توجهي خاص داشت . چون موفقيت شما را تا حدودي زياد تضمين خواهد كرد و مدت زمان لازم براي يادگيري را كاهش خواهد داد. خواندن بدون يادداشت برداري يك علت مهم فراموشي است.

 

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید

ادامه مطلب ...
جمعه 6 آبان 1390برچسب:, :: 1:15 ::  نويسنده : عادل نقدی


مصاحبه با دکتر مهدی بهزاد

پدر علم گراف ایران

و

یکی از بنیان گذاران انجمن ریاضی ایران 


 

اهمیت ریاضیات تنها در این نیست كه ملكه علوم است و زبان علم و در بسیاری از رشته ها كاربرد دارد، بلكه اهمیت آن در این است كه ذهن را شفاف می كند و قدرت خلاقیت را بالا می برد

صنعت ما هنوز به جایی نرسیده كه به ریاضیدان احتیاج داشته باشد. صنعت ما غالبا صنعت مونتاژ است و تا زمانی كه صنعت بومی نشود به ریاضیدان نیاز مبرمی ندارد. 

 

اشاره:

در اسفند سال ۱۳۸۰ كمیته ملی پیشبرد ریاضیات با تدوین و ارائه «طرح كلان بررسی مسائل ریاضیات كشور» و تقدیم آن به ریاست جمهوری، ضمن اظهار نگرانی از آینده ریاضیات كشور، بازنگری، بازسازی و نوسازی مؤلفه های این صنعت را ضروری و توجهات موضعی و مقطعی به این مقوله مهم را ناكافی دانست. در گزارش مقدماتی وضع ریاضیات ایران، كه توسط كمیته ای شش نفره تهیه شد، ضمن اشاره به امكانات بالقوه و بالفعل، كاستی های پیش روی این علم مادر در كشورمان مورد اشاره قرار گرفت:
ضعف دانش آموزان كشور در تجزیه و تحلیل مفاهیم ریاضی براساس نتایج مطالعات جهانی ریاضیات (TIMSS)، نسبت پایین استاد به دانشجو در این رشته، كم توجهی جامعه به اهمیت ریاضیات، ضعف نظام گزینش دانشجو برای رشته ریاضیات در دانشگاههای كشور و... از جمله كاستی های موجود و پیش  روی علم ریاضیات در كشورمان بود كه گزارش كمیته بر آن تأكید می ورزید. كمیته مزبور ضرورت سرمایه گذاری در زمینه ریاضیات و لزوم عمومی ساختن این علم مادر را از جمله چالش های پیش روی آن در كشور ما ذكر كرد و در عین حال به رشد چشمگیر ریاضیات طی ۷۰ سال گذشته در ایران اذعان داشت.
چندی پیش انجمن ریاضی ایران، طرح اعطای «جایزه بهزاد» را به نام دكتر مهدی بهزاد (از بنیانگذاران این انجمن) از مرحله تصویب گذراند و در پی آن این استاد با سابقه كشورمان، در مراسم سومین همایش چهره های ماندگار، تنها به لوح تقدیر اكتفا نمود و جایزه ارزنده خود را به انجمن ریاضی تقدیم كرد. به تعبیر دكتر بهزاد ریاضیات حاصل تلاش ژرف اندیشانی است كه به تبیین پدیده های طبیعی و غیرطبیعی جهان هستی می پردازند، به پرسش های مجرد و عملی پیش روی بشریت به صورتهای نظری یا الگوریتمی پاسخ می دهند و وقوع حوادث را عالمانه پیشگویی می كنند. به زعم رئیس سابق انجمن ریاضی ایران، در حال حاضر ریاضیات ایران بر سكوی پرتاب قرار گرفته و با قدری توجه و حمایت جدی از سوی مسئولان به جایگاه درخور شأن خود خواهد رسید . به همین بهانه و به مناسبت برگزاری دهه ریاضیات (اول تا دهم آبان)، با دكتر بهزاد به گفت وگو نشستیم:

فرایند رشد و تكوین ریاضیات را در كشور و وضعیت حال حاضر این رشته را چطور ارزیابی می كنید؟


با نگاهی به تاریخچه ریاضیات در كشورمان باید گفت: از ریاضیات ایران باستان اطلاع چندانی در دست نیست ولی می توان گفت بنای ساختمانهایی چون تخت جمشید و اداره امپراطوری هایی چون هخامنشی و ساسانی، بدون استفاده از ریاضیات پیشرفته آن زمان میسر نبوده است. پس از این دوران، دوران طلایی ایرانی- اسلامی( از قرن نه تا هجدهم میلادی) فرا می رسد.
در این چند قرن، تعداد زیادی ریاضی دان، دانشمند، شیمی دان و بسیاری از متخصصان دیگر پا به مرحله ظهور گذاشتند و پس از حدود یكصد سال ترجمه، با تألیف بسیار ارزنده به پیشبرد مرزهای دانش كمك كردند.
در حدود قرن شانزدهم میلادی، یعنی حدود ۲۰۰ سال قبل از پایان این دوره، آثار ركود در علم ظاهر و دوره ای از جهالت و ظلمت بر این مملكت حكمفرما شد. خردستیزان حتی از تدریس ریاضیات و فلسفه و منطق در مدارس و نظامیه ها جلوگیری می كردند، در حالی كه در اروپا، رنسانس افتخار می آفرید و ما در خواب غفلت بودیم.تا اینكه با تأسیس دارالمعلمین عالی به عنوان اولین مؤسسه آموزش عالی كشور روندی جدید آغاز شد، اما جای تأسف بود كه تمامی معلمان ریاضی این مؤسسه غیرایرانی بودند و این نشان دهنده آن است كه ۷۵ سال پیش حتی یك استاد ایرانی كه با ریاضیات روز آشنا باشد وجود نداشته است.
متعاقب این رخداد فرخنده، دانشگاه های متعددی در استان ها تأسیس شد و حتی قبل از انقلاب در یك دانشگاه دوره دكترا نیز دایر گردید.با
فرارسیدن انقلاب اسلامی دراثر جنگ تحمیلی، تحریم ها و بسیاری از مسائل دیگر و گاه ندانم كاری ها، از رشد علم بویژه تولید ریاضیات كاسته شد. ولی خوشبختانه دیری نپایید كه شكوفایی آغاز گردید؛ به طوری كه در حال حاضر در ۱۷ دانشگاه دوره های دكترا دایر است و فارغ التحصیلان این دوره ها به طور متوسط از وضع نسبتاً خوبی برخوردارند. علاوه بر این، دانش آموزان و دانشجویان ممتاز این رشته در مسابقات داخلی و بین المللی افتخار می آفرینند.
در حال حاضر تعداد زیادی از ریاضی دانان ایرانی در كشورهای دنیا به تدریس و تحقیق مشغولند و تعداد قابل توجهی شهرت جهانی دارند.
در مجموع از نظر من، در حال حاضر وضع ریاضیات ایران، بالفعل و بالقوه خوب است و ریاضیات ایران بر سكوی پرتاب قرار گرفته است. این مطلب، البته در زمینه های بسیاری صادق است و لذا بنده اعتقاد دارم كه دوره طلایی ایرانی- اسلامی دیگری در حال تكوین است.

قرار گرفتن بر سكوی پرتاب علمی در رشته ای مثل ریاضیات، بی شك نیازمند ایجاد زیر ساخت های لازم، توسعه دانشگاهها و مسائل زیربنایی دیگر است. شما بر چه اساس چشم انداز آتی و شرایط كنونی این رشته را در كشورمان چنین ارزیابی می كنید!


علاوه بر اطلاع شخصی از كم و كیف فعالیت ها، به عنوان شاهد به دیدگاههای چند استاد برجسته خارجی اشاره می كنم: «پروفسور میشل والد اشمیت» رئیس انجمن ریاضی فرانسه كه ۲۹ مرداد ماه امسال برای دو هفته به ایران آمده بود، در مورد وضعیت این رشته در كشور ما می گوید: «... یكی از جنبه های قوی ریاضیات ایران وجود انجمن ریاضی بسیار فعال است كه در آن ریاضی دانان خوب با علاقه مندی فعالیت می كنند.
... ما در پاریس تنها دو موزه علم داریم و در خارج از این شهر چیزی شبیه به خانه های ریاضیاتی كه در ایران وجود دارد نداریم. به نظر من ایران با مشكلی كه بر سر راه كشورهای پیشرفته قرار گرفته و نمی توانند دانشجویان و دانش آموزان خوب را جذب رشته های علمی كنند مواجه نخواهد شد.»
همچنین پروفسور «ریچارد براولدی» از دانشگاه ویسكانسین آمریكا، كه برای شركت در كارگاهی در پژوهشگاه دانش های بنیادی به ایران سفر كرده بود، معتقد است: «... از نظر علمی، فرهنگی و ملاقات های دوستانه برای من چنان خاطره ای پدید آمد كه سالیان متمادی از نظرم محو نخواهد شد. مقاله هایی كه ایرانیان ارائه كردند، مطمئناً سطح بسیار بالای ریاضیات ایران را نشان می دهد.به علاوه بسیاری از سخنرانان جوان بودند. لذا می توان نتیجه گرفت كه سطح ریاضیات ایران در آینده از این هم بالاتر خواهد بود...»
به خاطر این دلایل و دلایل عدیده دیگر، باید برای این رشته برنامه ریزی جدی صورت بگیرد و از آن حمایت شود.
اهمیت ریاضیات تنها در این نیست كه ملكه علوم است و زبان علم و در بسیاری از رشته ها كاربرد دارد، بلكه اهمیت آن در این است كه ذهن را شفاف می كند، قدرت خلاقیت را بالا می برد و گفتمان را تسهیل می سازد و از آنجا كه مردم ایران به داشتن عواطف لطیف و احساسات شهرت دارند، چنانچه این ویژگی را با چاشنی منطق عجین نكنند مسلماً راه به جایی نخواهیم برد و لذا باید بر روی ریاضیات سرمایه گذاری كنیم و عمومی كردن آن را وجهه همت قرار دهیم. قطعاً هزینه این سرمایه گذاری نسبتاً اندك و بازدهی آن زیاد و مطمئن خواهد بود.


یكی از شاخصه های رشد علمی در یك رشته، میزان تولیدات و به طور مثال، مقالات علمی مندرج در مقالات بین المللی است. از این نظر آیا می توان گفت در رشته ریاضیات به وضعیت مطلوبی رسیده ایم؟


به طور دقیق در این خصوص اطلاع ندارم. اما می دانم تولید ما نسبتاً خوب است و استادان و فارغ التحصیلان مقاطع دكترای ریاضی از سطح علمی خوبی برخوردارند و مقالات خوبی هم تألیف می كنند.


آیا می توان گفت از نظر رشد علمی در رشته ریاضیات به عنوان یك رشته مادر به جایی رسیده ایم كه پاسخگوی نیاز جامعه و بخش های تولیدی، خدماتی و صنعتی باشیم؟


صنعت ما هنوز به جایی نرسیده كه به ریاضیدان احتیاج داشته باشد. صنعت ما غالباً، صنعت مونتاژ است و تا زمانی كه صنعت بومی نشود، به ریاضیدان نیاز مبرمی ندارد.
در اینجا باید اشاره كنم كه علی رغم همه پیشرفت ها و امكانات بالقوه و بالفعل، كاستی های پیش روی ریاضیات كشور فراوانند. مقوله ای كه به آن اشاره كردید، یكی از كاستی ها است. همان طور كه در گزارش مقدماتی وضع ریاضیات ایران آمده، صرف نظر از كیفیت، نسبت تعداد استاد ریاضی به دانشجویانی كه درس ریاضی می گیرند، بسیار كم است و از سویی مردم و دست اندركاران به اهمیت پویایی ریاضیات كمتر توجه دارند و از آن به قدر كافی حمایت نمی كنند.


اشاره خوبی كردید به میزان اندك توجه جامعه به اهمیت و پویایی ریاضیات. آیا انجمن ریاضی  ایران سهمی در افزایش این توجهات داشته و آیا اصولاً نظرات این انجمن به عنوان نهادی با قدمت ۳۲ سال و حدود سه هزار عضو، در تصمیم سازیهای رسمی برای توسعه این رشته به مشاركت گرفته می شود؟


انجمن در زمینه هایی چون برگزاری كنفرانس های علمی، عمومی كردن این علم، همكاریهای  بین المللی و... گام های خوبی برداشته، ضمن آنكه حدود سه سال پیش طرحی از سوی انجمن تهیه و به ریاست محترم جمهوری پیشنهاد شد كه بر اساس آن «شورای عالی ریاضیات» زیر نظر شخص رییس جمهور تشكیل شود. این طرح به تأیید رییس جمهور هم رسید و ایشان خطاب به سه عضو كابینه خود: وزیر علوم، وزیر آموزش و پرورش و رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی، دستور صریح برای بررسی دادند. جلسات متعددی هم تشكیل شد اما متأسفانه به هیچ نتیجه ای نرسید و طرح با این توجیه كه چنانچه شورای عالی ریاضیات تشكیل شود می بایست در سایر علوم هم انجام شود، تصویب نشد.


یعنی انجمن عملاً در برنامه ریزیها و تصمیم گیریها مشاركت داده نمی شوند؟


انجمن به عنوان شخصیت حقوقی قبل از انقلاب برای تنظیم برنامه های  درسی (حدود سال ۱۳۵۳) قراردادی با وزارت علوم منعقد كرد كه مبلغ آن حدود ۲۸۰ هزار تومان بود. برای این كار كمیته هایی تشكیل و اساس برنامه های درسی فعلی در آن زمان ریخته شد ولی از آن زمان به بعد به طور جدی نقشی در برنامه ریزیهای كلان ایفا نكرده است. البته افراد به صورت شخصی به همكاری دعوت می شوند. مثلاً در كمیته ملی سال جهانی ریاضیات انجمن نماینده داشته ولی اینها كافی نیست.


سالهاست بحثی تحت عنوان عمومی كردن ریاضیات در كشور ما مطرح است. تا چه حد به این هدف رسیده ایم. زیرساخت های لازم برای تحقق این منظور كدامند؟


با توجه به اهمیت ریاضیات به عنوان بخش مهمی از علوم پایه و تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی و نیز جهت بالا بردن قدرت خلاقیت و تقویت ذهن، ریاضیات باید عمومی شود. برای عمومی كردن این رشته، نیازمند سرمایه گذاری جدی و برنامه ریزی درست هستیم.
بخش ریاضیات كشور ما باید متولی داشته باشد. این بخش حمایت مالی می خواهد. وزارت آموزش و پرورش باید برنامه های درسی خود را جدی كند و هر چند صباح با تغییر یك وزیر، برنامه های درسی مخصوص برنامه  ریاضی را نباید به سرعت تغییر دهد. باید بهترین متخصصان را برای برنامه ریزی و تدوین كتاب و آموزش معلمان استخدام كند. مسأله كنكور با شرایط فعلی باید تغییر كند. در حال حاضر دانشجویی كه وارد می شود، غالباً قادر نیست افكار خود را به صورت مكتوب انتقال دهد.
به این منظور انجمن ریاضی  ایران، ده روز اول آبان ماه هر سال را دهه ریاضیات نام نهاده و برنامه های متنوعی را برای آن تدوین كرده است. امسال نخستین سال بزرگداشت این دهه است و امید می رود در سالهای آینده برنامه ها جذاب تر و متنوع تر شوند.


به نظر شما در حال حاضر برای توسعه این علم نیاز به چه زیرساخت های فكری و فرهنگی داریم؟ آیا اساساً به اهمیت ریاضیات در سطوح مختلف جامعه پی برده ایم؟


برای این امر، قطعاً باید مردم و بویژه برنامه ریزان و صاحبان قدرت، به این نتیجه برسند كه ریاضیات مهم است و زیربنایی. باید یك بار تكلیفمان را مشخص كنیم كه ریاضیات می خواهیم یا نمی خواهیم. به نظر من تشكیل همان شورای عالی برای نظارت و هماهنگی این بخش، بهترین راهكار است. شورایی كه برای حمایت از این علم و مراودات بین المللی برنامه ریزی كند.


یعنی هنوز تكلیف ما در این زمینه با خودمان مشخص نیست؟


در واقع مسئولان ما شخصاً به تمامی این واقعیت ها اذعان دارند، اما موقع تخصیص بودجه به خاطر گرفتاریها و محدودیت اعتبارات در عمل موضع دیگری می گیرند.

در پایان اجازه می خواهم از «همشهری دانشجو» برای فرصتی كه همزمان با دهه ریاضیات در اختیار من گذاشت تا به این زبان علم بپردازم صمیمانه سپاسگزاری كنم.

 

منبع: همشهری آنلاین سال 1382

 



تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: 23:52 ::  نويسنده : عادل نقدی

در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 168 سال پیش نخستین برنامه‌ دولت ایران برای واکسیناسیون به فرمان امیرکبیر آغاز شد.
 در سال 1264 هجری قمری، یعنی درست در حدود 168 سال پیش نخستین برنامه‌ دولت ایران برای واکسیناسیون به فرمان امیرکبیر آغاز شد.

چند روز پس از آغاز آبله‌کوبی به امیر کبیر خبر دادند که مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واکسن بزنند! فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود! امیرکبیر بی‌درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می کرد که با این فرمان همه مردم آبله می‌کوبند.

اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ی شهر تهران و روستاهای پیرامون آن فقط سی‌صد و سی نفر آبله کوبیده‌اند.در همان روز، پاره دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند.

 امیر به جسد کودک نگریست و آن گاه گفت: ما که برای نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده می‌شود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از این که فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم.

 امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود.این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد. در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند.

میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه‌ی شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آن چنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید.

 امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌کنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند ...!
 

تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
پنج شنبه 5 آبان 1390برچسب:, :: 23:43 ::  نويسنده : عادل نقدی

پروفسور حسابی چند نظریه مهم در علم فیزیک داشتند که مهم ترین و آخرین آن ها نظریه بی نهایت بودن ذرات بود , در این ارتباط با چندین دانشمند اروپایی مکاتبه و ملاقات می کنند و همه آنها توصیه می کنند که بهتر است که بطور مستقیم با دفتر پروفسور اینشتن تماس بگیرد بنابراین ایشان نامه ای همراه با محاسبات مربوطه را برای دفتر ایشان در دانشگاه پرینستون می فرستند بعد از مدتی ایشان به این دانشگاه دعوت میشوند و وقت ملاقاتی با دستیار اینشتن برایشان مشخص می شود پس از ملاقات با پروفسور شتراووس به ایشان گفته می شود که برای شما وقت ملاقاتی با پروفسور اینشتن تعیین می شود که نظریه خود را بصورت حضوری با ایشان مطرح کنید.

پروفسور حسابی این ملاقات را چنین توصیف می کنند:

وقتی برای اولین بار با بزرگترین دانشمند فیزیک جهان آلبرت اینشتن روبه رو شدم ایشان را بی اندازه ساده , آرام و متواضع یافتم و البته فوق العاده مودب و صمیمی! زودتر از من در اتاق انتظار دفتر خودش , به انتظار من نشسته بود و وقتی من وارد شدم با استقبالی گرم مرا به دفتر کارش برد و بدون اینکه پشت میزش بنشیند کنار من روی مبل نشست , نظریه خود را در ارتباط با بی نهایت بودن ذرات برای ایشان توضیح دادم ، بعد از اینکه نگاهی به برگه های محاسباتی من انداختند ، گفتند که ما یکماه دیگر با هم ملاقات خواهیم کرد.

یکماه بعد وقتی دوباره به ملاقات اینشتن رفتم به من گفت : من به عنوان کسی که در فیزیک تجربه ای دارم می توانم به جرات بگویم نظریه شما در آینده ای نه چندان دور علم فیزیک را متحول خواهد کرد باورم نمی شد که چه شنیده ام , دیگر از خوشحالی نمی توانستم نفس بکشم , در ادامه اما توضیح دادند که البته نظریه شما هنوز متقارن نیست باید بیشتر روی آن کار کنید برای همین بهتر است به تحقیقات خود ادامه دهید من به دستیارم خواهم گفت همه امکانات لازم را در اختیار شما بگذارند, به این ترتیب با پی گیری دستیار و ارسال نامه ای با امضا اینشتن، بهترین آزمایشگاه نور آمریکا در دانشگاه شیکاگو، با امکانات لازم در اختیار من قرار دادند و در خوابگاه دانشگاه نیز یک اتاق بسیار مجهز مانند اتاق یک هتل در اختیار من گذاشتند.

اولین روزی که کارم را در آزمایشگاه شروع کردم و مشغول جابجایی وسایل شخصی بر روی میزم و کشوهای آن بودم , متوجه شدم یک دسته چک سفید که تمام برگه های آن امضا شده بود در داخل یکی از کشوها جا مانده است , بسرعت آن را نزد رئیس آزمایشگاه بردم و مسئله را توضیح دادم , رئیس آزمایشگاه گفت این دسته چک جا نمانده متعلق به شما است که تمام نیازمندیهای تحقیقاتی خود را بدون تشریفات اداری تهیه کنید این امکان برای تمام پژوهشگران این آزمایشگاه فراهم شده است , گفتم اما با این روش امکان سو استفاده هم وجود دارد؟ او در پاسخ گفت درصد پیشرفت ما از این اعتماد در مقابل خطا های احتمالی همکاران خیلی ناچیز است .

بعد از مدتها تحقیق بالاخره نظریه ام آماده شد و درخواست جلسه دفاعیه را به دانشگاه پرینستون فرستادم و بالاخره روز دفاع مشخص شد , با تشویق حاضرین در جلسه , وارد سالن شدم و با کمال شگفتی دیدم اینشتن در مقابل من ایستاد و ابراز احترام کرد و به دنبال او سایر اساتید و دانشمندان هم برخواستند , من که کاملا مضطرب شده و دست و پای خود را گم کرده بودم با اشاره اینشتن و نشتستن در کنار ایشان کمی آرام تر شده، سپس به پای تخته رفتم شروع کردم به توضیح معادلات و محاسباتم و سعی کردم که با عجله نظراتم را بگویم که پروفسور اینشتن من را صدا کرده و گفتند که چرا اینهمه با عجله ؟

گفتم نمی خواهم وقت شما و اساتید را بگیرم ولی ایشان با محبت گفتند خیرالان شما پروفسور حسابی هستید و من و دیگران الان دانشجویان شما هستیم و وقت ما کاملا در اختیار شماست.

آن جلسه دفاعیه برای من یکی از شیرین ترین و آموزنده ترین لحظات زندگیم بود من در نزد بزرگترین دانشمند فیزیک جهان یعنی آلبرت اینشتن از نظریه خودم دفاع می کردم و و مردی با این برجستگی من را استاد خود خطاب کرد و من بزرگترین درس زندگیم را نیز آنجا آموختم که هر چه انسانی وجود ارزشمندتری دارد همان اندازه متواضع، مودب و فروتن نیز هست . بعد از کسب درجه دکترا اینشتن به من اجازه داد که در کنار او در دانشگاه پرینستون به تدریس و تحقیقاتم ادامه دهم.

 

پرفسور حسابی و مادرش


تعداد بازدیدهای این مطلب :: بازدید
موضوعات
پیوندهای روزانه


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 51
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 56
بازدید ماه : 255
بازدید کل : 72077
تعداد مطالب : 245
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

خوش آمدید